سیگار نیم‌سوز

افکار ولگرد یک سیگار نصفه عمر

سیگار نیم‌سوز

افکار ولگرد یک سیگار نصفه عمر

اینجا منم... دختری روی بند.
باد زمان توی موهام می وزه، انگار داره کم کم رنگشو می بره. ایستادم و فکر می کنم، در حالی که نمیدونم چقدر از بودنم در دنیای پیش چشمم واقعیه.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

لیدا در آینه

دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۰۵ ب.ظ

سلام...

 

خیلی فکر کردم که برای پست اول چی راجع به خودم بنویسم که راه و روش فکر کردنمو نشونتون بده...باید یه جوری بگم گاهی غمگینم ولی امیدهای کوچیک و بزرگ دارم که مواظبمن. راستشو بخوایید بیشتر از این، در این لحظه چیزی در سرم جمع نمیشه...میخوام بعدا برم و قسمت درباره ی من رو پر کنم. (آپدیت : این قسمت پر شده) پس فعلا قلم رو می سپارم به دست های قدرتمند آلبر کامو تا خیلی کوتاه بهتون بگه که...


من متوجه شدم که، در اعماق نفرت درونم، عشقی بی پایان وجود دارد.
من متوجه شدم که، در انتهای گریه درونم، لبخندی بی‌مانند وجود دارد.
من متوجه شدم که، در پیچیده‌ترین آشوب‌های درونم، آرامشی عمیق وجود دارد.
من متوجه شدم که، در اعماق زمستان درونم، تابستانی دلپذیر وجود دارد.
و این‌ها به من شادی می‌دهند. و به همین دلیل است که برایم مهم نیست دنیا با بیرحمی بر من فشار بیاورد، زیرا که در درونم چیزی قویتر، با آن مقابله می‌کند.

 

  • * لیدِوای * Lidewai *

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی